هر چیز که در جستن آنی،آنی...

ساخت وبلاگ
بیش از چهار ماه و نیم از شروع کارم گذشته...کاری که دوستش داشتم و حالا عاشقش شدم...در این مدت حجم کارم انقدر زیاد بوده که متاسفانه فرصت سر زدن به وبلاگم رو پیدا نکردم. پرداختن به خاطرات بی تکرار اولین هر چیز که در جستن آنی،آنی......ادامه مطلب
ما را در سایت هر چیز که در جستن آنی،آنی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moallem133o بازدید : 6 تاريخ : چهارشنبه 1 اسفند 1397 ساعت: 21:10

متنی که می خوانید، برگرفته از یک اتفاق واقعی ست که یکی از دوستان تعریف کردند.  وقتی استاد درس هنر (نمایش) از ما خواستند, متنی در هر چیز که در جستن آنی،آنی......ادامه مطلب
ما را در سایت هر چیز که در جستن آنی،آنی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moallem133o بازدید : 11 تاريخ : پنجشنبه 28 تير 1397 ساعت: 2:47

انقدر از آخرین باری که وارد فضای نوشتن شدم گذشته که چند دقیقه ای فکر کردم چطور شروع کنم...در این مدتی که نبودم، سوژه کم نبود. هر کدوم از این سوژه ها انقدر حرف داشته برام که دلم می خواد در پست های جداگانه بنویسم...یادمه یه روز که تو مترو بودم و داشتم از دانشگاه برمی گشتم، مشغول خوندن کتابی بودم و داشتم هم زمان ازش روی برگه ای ک داشتم، یادداشت برداری می کردم. یکی از بچه های کاری که قبلا هم دیده بودمش، اومد و جنسش رو تبلیغ کرد... وقتی متوجه من شد اومد و جلوم ایستاد. گفت:یه دیقه خودکارتو میدی یه چیز بنویسم؟گفتم:کجای می خوای بنویسی؟گفت:تو کتابت. یه گوشه کوچیک می خوام بنویسم.گفتم:تو کتاب که نمیشه. صبر کن بهت برگه بدم.یکی از برگه هامو بهش دادم با خودکار. ازم گرفت و برگه رو گذاشت رو کتابم و شروع کرد به کشیدن یه سری خطوط. کارش که تموم شد نشونم داد و گفت: این چیه؟نگاهی انداختم و سعی کردم بفهمم مفهوم اون خط و خطوط رو...گفتم:نمی دونم. راهنماییم کنگفت:تو دریاستوقتی با دقت بیشتری نگاه کردم، شکل نهنگ رو تشخیص دادم. نهنگی که اگر دقیق نگاه می کردی، جزئیاتش رو تشخیص می دادی.گفتم:اسمت چیه؟گفت :عمادگفتم:عماد، بیا این برگه رو هم بگیربرگه بزرگ تر رو از دستم گرفت. جنسایی که برای فروش آورده بود رو روی زمین رها کرد و برگه رو گذاشت کف قطار و خودشم نشست و غرق شد. غرق دریایی که داشت سوژه ه هر چیز که در جستن آنی،آنی......ادامه مطلب
ما را در سایت هر چیز که در جستن آنی،آنی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moallem133o بازدید : 6 تاريخ : يکشنبه 15 بهمن 1396 ساعت: 3:29

اوایل ترم پاییز همین امسال بود...مهر ماه 96...شنبه روزی(!) رفتم دانشگاه تا با استاد جدیدی که تا به حال باهاشون کلاس نداشتم آشنا بشم. استاد وارد کلاس شدند و خودشون رو معرفی کردند. (خانم هستند) در مورد واحد درسی مون صحبت هایی کردند و از وظایفمون در این ترم گفتند. استاد بسیار خوش صحبتی هستند با خروار خروار تجربه... از تدریس در مناطق محروم گرفته تا داور کشوری  فلان و بهمان در آموزش و پرورش... نمی دونم چطور ولی صحبت به دوران پس از انقلاب و فعالیت های بی شمارشون رسید. هر چند از موضوع اصلی کمی دور شده بودیم و اگر صحبت هاشون رو به نقطه می رسوندن دیگه کاری تو دانشگاه نداشتیم و می تونستیم به خونه برگردیم، ولی به شخصه این حرف ها چنان برام جذابیت داشت که اصلا خسته نشده بودم و منم انگار با استاد سفر کرده بودم به روزهایی که حتی اسمی ازم بر زبان ها نبود! ... استاد می گفتن که در اون روز ها خودشون رفته بودن آ.پ و تقاضا کرده بودن بفرستنشون به محروم ترین مناطق استان تهران! تعریف می کردند: اون روز ها پسر اولم رو داشتم. صبح خیلی زود تو سوز و سرما و با شرایط سخت اون زمان حرکت می کردم و می رفتم به مناطق محروم. وقتی هم که برمی گشتم دیگه چیزی ازم باقی نمونده بود. شرایط اون زمان این کارها رو ایجاب می کرد. همسرم جبهه می رفت و من هم به این شکل فعالیت می کردم. یک زندگی جهادی. استاد با خنده ای معنی دار اضافه هر چیز که در جستن آنی،آنی......ادامه مطلب
ما را در سایت هر چیز که در جستن آنی،آنی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moallem133o بازدید : 3 تاريخ : يکشنبه 1 بهمن 1396 ساعت: 17:31

بعد از چند ساعت کار کم وقفه و عارض شدن گردن و کمر درد و باز هم با وجود اینکه نیمه شبه و فردا ارائه آ.پ تطبیقی کانادا رو دارم، 30 ثانیه بعد از خاموش کردن سیستم، دوباره روشنش کردم تا بنگارم!! از لذت نوشتن در آرامش و سکوت شب نتونستم بگذرم.این هفته، یه کارگاه یادگیری مشارکتی و یه همایش چهار سوق شرکت کردم. اولی رو بخاطر رو دربایستی و تقریبا اجباری، دومی رو هم کاملا خدا خواهی! ولی الحمدلله از هر دو راضی بودم و خوشحال شدم که در نظام آفرینش، اجبار هم وجود داره! کارگاه شنبه برگزار می شد و من باید بعد کارورزی تا ساعت 6 دانشگاه می موندم و این برام سخت بود. مخصوصا اینکه مطمئن نبودم از مفید بودنش. ولی به خاطر رودربایستی با دوستم، خ. ارشد راد و یک سری مسائل دیگه، دل رو به دریا زدم و رفتم که خدا رو شکر ورای تصوراتم بود... از همین تریبون استفاده و از ایشون تشکر می کنم. همون روز شنبه، بعد از کارگاه وقتی برگشتم خونه، طی یک حس جو گیری مفرط، دچار خود مفید انگاری مزمن شدم و تصمیم گرفتم بدون از دست دادن ثانیه ها، در چهار سوق که جمعه صب بر گزار می شد، ثبت نام کنم. اما اون شب نت یار نبود و موفق نشدم. اون حسی که قبل تر گفتم بهم دست داده بود، به تدریج کم و کم و کمتر شد تا رسید به پوچی! همون جمله معروفکه چی؟. مدام نفس اماره می گفت:6 صب جمعهههه می خواییییی تو این سرمااااا پاشی بری تاااااا خیابون حجااااب؟ ب هر چیز که در جستن آنی،آنی......ادامه مطلب
ما را در سایت هر چیز که در جستن آنی،آنی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : moallem133o بازدید : 9 تاريخ : يکشنبه 1 بهمن 1396 ساعت: 17:31

پیش نوشت1: پیش نوشت ها رو لطفا بعد از خوندن کامل پستم بخونید:) پیش نوشت 2: بد نیست نگاهی داشته باشید به انواع هجرت...راهگشاست و کلیدی برای فهم محتوای پنهان این مطلب... پیش نوشت 3: در هجرتهای خود، منو فراموش نکنید...! «ان الذین توفیهم الملائکة ظالمی انفسهم قالوا فیم کنتم قالوا کنا مستضعفین فی الارض قالوا الم تکن ارض الله واسعة فتهاجروا فیها» (نساء/97). همیشه تو زندگیم شرایطی پیش اومده که مجبور به رفتن شدم... و جدا شدم از موقعیتی که دوستش داشتم... همیشه بیزار بودم از این اتفاق... خب خیلی سخته... تصورش رو بکنید وقتی مدتها تو یه محیط بودی و با همه چیز- از در و دیوار گرفته تا آدما- اخت شدی، اتفاقات هر چیز که در جستن آنی،آنی......ادامه مطلب
ما را در سایت هر چیز که در جستن آنی،آنی... دنبال می کنید

برچسب : هجرت, نویسنده : moallem133o بازدید : 4 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 14:17

همیشه اتفاقات خوب و بد، روزای خوب وبد، آدمای خوب و بد و... هستند که وارد زندگی ماها میشن و بهش معنی میدن. در اصل هر صفتی با متضاد خودش معنی پیدا میکنه... درسته که ما همیشه تمایل به چیزهای خوب داریم و از چیزهای بد بطور فطری بدمون میاد، اما جدای از نمک زندگی و این حرفا بار ها به خود من اثبات شده:«عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم. عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم» (بقره/216) ولی با همه اینها خیلی وقتا ما آدمای کم ظرفیت اگر دچار خوبیهای زندگی بشیم یادمون میره همه اون عهدهایی رو که بستیم و فکر میکنیم شرایط ثابت میمونه... وقتی هم که گرفتار بدیها میشیم، به ستوه میایم و ناشک هر چیز که در جستن آنی،آنی......ادامه مطلب
ما را در سایت هر چیز که در جستن آنی،آنی... دنبال می کنید

برچسب : دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور,دائما یکسان نباشد,دائما یکسان نباشد حال,دائما یکسان نباشد حال دنیا غم مخور, نویسنده : moallem133o بازدید : 13 تاريخ : دوشنبه 17 آبان 1395 ساعت: 23:23

سلاااااااااااام به همگییییییی... امروز روز مهم و جالبیه برام... به نظرتون چه روزیه؟! بلههههه... امروز یک سال و یک روزه شده وبلاگ جونمممم...! سال پیش چنین روزایی بود که وبلاگم رو تاسیس کردم و اولین پستم رو گذاشتم... بیست و چهارم مهر نود و چهار... استارتش سر کلاس روایت پژوهی خورد... روزی که استاد گرانقدر درست کردن وبلاگ رو به عنوان یه تکلیف مستحب تعیین کردند... البته راستش زیاد حال و حوصله اینجور کارا رو نداشتم... یعنی کلا با چیز میزای الکترونیکی میونه ای ندارم(رجوع شود به پست:گیر افتادنم در تاریخ، واقعیت یا شایعه؟!)... انگیزه قوی هم نداشتم پس بی خیالش شده بودم... تا هر چیز که در جستن آنی،آنی......ادامه مطلب
ما را در سایت هر چیز که در جستن آنی،آنی... دنبال می کنید

برچسب : بي سي صد وجفا, نویسنده : moallem133o بازدید : 14 تاريخ : يکشنبه 25 مهر 1395 ساعت: 18:05

فردا که بر فراز نی افتد گذارمان......   حیرت فزای طور شود جلوه زارمان   فردا که کهکشان تجلی ست نیزه ها..... گردش کند زمین و زمان بر مدارمان    فردا که روز سرخ عروج من و شماست..... بر روی نیزه هاست قرار و مدارمان    فردا که سرفرازی ما را رقم زنند..... خورشید و ماه می شود اختر شمارمان    فردا که روز عرضه عشق و شهادت است..... حیرت کنند عالم و آدم ز کارمان    فردا که از تبار تبر زخم ماند و داغ..... غیرت شقایقی شود از لاله زارمان    فرداست روز وعده دیدار و دیدنی ست..... بر نیزه ها تجلی پروردگارمان    منظومه بلند شهادت سرودنی ست..... فردا که عشق خیمه زند در کنارمان    وارونه نیست هر چیز که در جستن آنی،آنی......ادامه مطلب
ما را در سایت هر چیز که در جستن آنی،آنی... دنبال می کنید

برچسب : ما هر چه داشتیم به پای تو ریختیم, نویسنده : moallem133o بازدید : 8 تاريخ : سه شنبه 20 مهر 1395 ساعت: 21:19

الان که دارم می نویسم روز سیزدهم فروردین و ساعت هشت و بیست و پنج دقیقه شبه. این اولین پست من در سال نود و پنجه من اساسا روز سیزدهم فروردین و سی و یکم شهریور رو برای دانش آموزها، معلم ها و بخصوص دانشجویان گرانقدر  ایام الحسره می دونم! دلیلش هم اینه که در این دو تاریخ، تقریبا همه این افراد در حال و هوای قیامت به سر می برند!! (همون یوم الحسره واقعی) اونهایی که در تعطیلات به یللی تللی پرداختند که وضعیتشون مشخصه ولی حتی اون عده قلیلی که از اوقات فراغتشون استفاده مفید کردند هم ناراحتن که چرا بیشتر استفاده نکردند...درست مثل قیامت:( این مقدمه لازم بود تا بتونم همه هر چیز که در جستن آنی،آنی......ادامه مطلب
ما را در سایت هر چیز که در جستن آنی،آنی... دنبال می کنید

برچسب : يوم الحسره,یوم الحسره چیست,یوم الحسره در قرآن,یوم الحسره یعنی چه,وانذرهم یوم الحسره,مسلسل یوم الحسره,آیه یوم الحسره, نویسنده : moallem133o بازدید : 8 تاريخ : يکشنبه 28 شهريور 1395 ساعت: 6:43